در روزگاری، مردی بود به نام الیاس…

الیاس یک حسابدار متعهد و کارکشته بود که تجربه کار بالایی هم داشت و در کارهایی که به او می سپردند، خیلی دقیق بود و به اصطلاح کار رو مال خودش میدونست.

الیاس مرد میانسالی بود با قد بلند، چهارشانه و خوش تیپ با موهای مشکی پر پشت که کمی گرد تجربه اونو جو گندمی کرده بود.

گرچه الیاس در کارش خیلی جدی و مسوولیت پذیر بود، اما هر از گاهی حس شوخ طبعی یا شعرش گل می کرد و البته آدم زرنگی هم بود.

در مسیر زندگی شغلی الیاس اتفاقات مختلفی می افتاد که در زندگی همه ما هم کم و بیش می افته. گاهی به اونها توجه می کنیم، گاهی از اونها به سختی رد میشیم و گاهی هم این اتفاقات به سختی از روی ما رد میشن…

القصه، داستان الیاس شاید داستان زندگی بعضی از ما باشه و مرور کردن خاطرات الیاس از زبان خودش، هم ممکنه برای ما یادآوری خاطراتی باشه که مرورش برامون جالبه و هم استفاده از تجربه های جدید که میتونه در زندگی و کارمون مفید باشه.

ما داستانهای الیاس رو از زبان خودش نقل میکنیم و هدفمون فقط ایجاد یک نگاهه جدیده و نه خدای نکرده آموزش.

شما خودتون استادید . . .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *